کم باش...اصلا هم نگران کم شدنت نباش...اونی که اگه کم باشی گمت کنه ، همونیه که اگه زیاد باشی،حیفت میکنه
.
کوروش میگه: بودن باکسی که دوستش نداری و نبودن باکسی که دوستش داری همه اش رنجه.... پس اگرهمچون خود نیافتی مثل خداتنها باش
.
.
همیشه نگاهت به آن بالا باشد تا دلت از آدمها و كارهاى این پایین نشكند
.
یک قانونی هست که میگه:تا قبل از اینکه پرواز کنی،هرقدر که خواستی بترس،فکر کن،شک کن،دودل شو ،پشیمون شو....
اما وقتی که پریدی،اگه وسط راه پشیمون شدی بازی رو باختی
.
یادت چو باران است میدانی؟میشوید غبار دل! طراوت میدهد جان را !چه سبزم من زیر بارش نگاه مهربان تو
.
آنچنان میل تو دارد دل من،
كه اگر نامه رسان گرگ بیابان باشد،
قدمش میبوسم
.
چه خوش خیال است....
فاصله رامیگویم....
به خیالش تو را از من دور کرده
نمیداند...
توجایت امن است
اینجا میان قلبم
.
گرچه صدها كاروان از ده گذشت ما همان سنگ كنار جاده ایم! لاله ها را دسته دسته چیده اند ما همان بید ز چشم افتاده ایم
.
روزگاریکه لبخندش بخاطر شکست توست,پس برخیز و برقرارباش تا بگرید"کوروش کبیر"
.
روزهای دور از تو را هرگز نخواهم شمرد،تا همیشه بگویم همین دیروز بود
.
امشب دلم دوباره گریست،بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست همیشه نیست
.
از سالها تقویم میماند و ، از من استخوانهایی كه تو را دوست داشتند
.
رنج را آشفته در لبخند پنهان میکنم،تا دلش غمگین نگردد هرکسی با مانشست
.
گفت هرگز با خیال ما مكن عیشت تباه
گفتمش ما با خیالت زندگانی میكنیم
.
دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند
دیدی ای دل ساقه جانت شكست
ان عزیزت عهد و پیمانت شكست
دیدی ای دل درجهان یك یار نیست
هیچ كس در زندگی غمخوار نیست
دیدی ای دل حرف من بیجانبود
از برای عشق اینجا جا نبود
.
تنهایم و این تقصیر تو نیست،
شاخه ی خشک که از بهار جا مانده انتخاب هیچ پرنده ای نیست
.
آنقدر فریادهایم را سكوت كرده ام كه اگر به چشمانم نگاه كنی كر میشوی
.
سایه ام امشب زتنهایی مرا همراه نیست
گر دراین خلوت بمیرم هیچ کس اگاه نیست
من در این دنیا،به جز سایه ندارم همدم
این رفیق نیمه راهم ،گاه هست و گاه نیست
.
لحظه هایی هست که دلم واقعا برات تنگ میشه,اسم اون لحظه ها رو گذاشتم همیشه
.
.
هنوزم زمستون به یادت بهاره، توو قلبم کسی جز تو جایی نداره، صدای دلم ساز ناسازگاره، سکوتم به جز تو صدایی نداره
.
.
یه دنیا محبت تقدیم کسی که ازپشت آسمون تنهایی سراغی از دل ابری من میگیرد
.
من آخرش هم با یخچال ازدواج می کنم!
وقتی خوشحالی میری در یخچالو وا میکنی! وقتی ناراحتی میری در یخچالو وا میکنی! وقتی کسلی میری در یخچالو وا میکنی! داری با تلفن حرف میزنی میری در یخچالو وا میکنی! وقتی نمیدونی چته! میری در یخچال و وا میکنی! و....
آخه موجود اینقدر سنگ صبور! اینقدر محرم؟ اینقدر با حوصله
.
.
گستاخی خیالم راببخش ک حتی لحظه ای یادت را رها نمیکند...
.
مست آن یارم که درتنهاییم یادم کند،نه ازفراق ودوری خودسخت بیمارم کند...
.
.
معلم برای سفیدبودن برگ نقاشی ام تنبیهم کردو "همه" به من خندیدند اما من خدایی را کشیده بودم که "همه" میگفتند دیدنی نیست
.
کاش فقط یک بار دیگه بچه بشم،بلندبلند با فریاد گریه کنم تا خالی بشم گلوم داره میترکه از این همه بغض.کاش....
.
"دنیا"را بغل گرفتیم
گفتند: امن است
هیچ كاری با ما ندارد،
خوابمان برد.
بیدار شدیم، دیدیم...
آبستن تمام دردهایش شده ایم
.
خدایا ازتو معجزه ای میخواهم معجزه ای بزرگ در حد خدا بودنت تو خود بهتر میدانی معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند...نامید نیستم فقط دلتنگم
نظرات شما عزیزان:
|